شعر درمورد تواضع
دوشنبه 13 آذر 1396
15:31
[ ]
سهل باشد گر کنند افتادگان افتادگی | مهربانی و تواضع از بزرگان خوش نماست |
(ملا محسن فیض کاشانی، قرن یازدهم)
***
لذت فقر چو باده ست که پستی جوید |
که همه عاشق سجده ست و تواضع سرمست |
تا بدانی که تکبر همه از بی مزگیست |
پس سزای متکبر سر بی ذوق بس است |
گریه شمع همه شب نه کی از درد سرست |
چون ز سر رست همه نور شد از گریه برست |
(مولوی، قرن هفتم)
تواضع پایه اقبال مندیست | به قدر خاکساری سر بلندیست |
در او شاه جهان مسند نشین است |
کدامین سربلندی بیش ازین است |
(کلیم کاشانی، قرن دهم و یازدهم)
***
گر همی خواهی قبول خاص و عام |
پیشه خود کن تواضع، والسلام |
خویشتن را از همه کمتر شمار |
سر زجیب فقر و درویشی برآر |
نخوت و کبر و ریا را دور دار |
جان به عجز و مسکنت مسرور دار |
باش همچون خاک ره خوار و ذلیل |
زیر پای هر ضعیف و هر جلیل |
(محمد اسیری لاهیجی، قرن نهم)
***
دوست می سازد تواضع دشمن دیرینه را |
خاکساری می کند جاروب گرد کینه را |
نشکنی تا خویش را، از دوست کی یابی نشان |
هست پیچیدن کلید قفل این گنجینه را |
***
بیابی از تواضع هر چه خواهی |
که خاک پا شدن خاک مراد است |
کشد تیغ زبان طعن بر خویش |
جگر داری که با خود در جهاد است |
***
با تواضع می توانی جانِ دشمن را گرفت |
جز به شمشیر خمیده، خصم را گردن مزن |
(واعظ قزوینی، قرن یازدهم)
***
هر تواضع که پی منفعت است |
از خسان آن نه تواضع صفت است |
طمع از خلق گدایی باشد |
گر همه حاتم طایی باشد |
***
تواضع کن آن را که دانشور است |
به دانش ز تو قدر او برتر است |
***
به تواضع چو ساخت خود را پست |
حق گرفتش بدان ترفع دست |
(نورالدین عبدالرحمان جامی، قرن نهم)
[ بازدید : 422 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]