آثار و اهمیت اخلاق در روایات اسلامی
پیامبر گرامی(ص) فرمود: مبعوث شدم تا خصلت های کریمانه را کامل گردانم. بی
شک چنین است، زیرا امر دنیا و آخرت جز با خلق و خوی کریمانه سامان نیابد و
برای خواهان آن گوارا نگردد. گمان مبر که عمل صالح، هر قدر هم فروان، بدون
پیراستن اخلاق و رفع کژی های آن سود می بخشد! خوی بد با عمل نیک آن می کند
که سرکه با عسل.
(براستی) چه نفعی است در آنچه سر انجامش تباهی است. گمان مبر که دانش
فراوان بدون اصلاح و پالایش درون بهره ای می دهد، حاشا و کلاً. پیشوایان ما
فرمودند:
دانشمند ستمگر نباشید که باطل(و بدیهای) شما حق(و خوبیهای ) شما را از میان خواهد برد.
و نیز گمان مبر که انسان بد خلق بتواند از معاشرت با پدر، همسر، دوست،
استاد و یا شاگرد لذت ببرد. هرگز! بلکه همگی آزرده شده و از وی دور می
شوند؛ و چنین شخصی چگونه می تواند کمالات پراکنده در میان مردم را کسب کند.
حال آنکه اهل کمال از او گریزانند.
با دقت در طریق اهل بیت(ع) و تتبع در آثارشان، در می یابیم که آن بزرگواران
تنها با اخلاق کریمه خویش مردم را هدایت نموده و مجذوب دین ساخته اند و
پیروان خود را نیز به همین امر دعوت کرده و فرمودند: «مردم را با غیر
زبانهای خود بخوانید» یعنی با اخلاق خوب و رفتار نیکوی خود برای آنها الگو و
نمونه باشید. اینک که آشکار شد امر دنیا و آخرت تنها با اخلاق کریمانه
سامان می یابد، و به کمال رساندن این اخلاق، هدف بعثتی است که هستی جز با
آن صلاح نیابد، روشن می شود که تهذیب اخلاق بر هر واجبی مقدم و از هر امر
لازمی مهمتر می باشد؛ با این وجود کلید هر خیر و منبع هر نیکی و موجب جلب
هر ثمر و مبدا تمام اهداف، تهذیب اخلاق است.
در روایات آمده است که کافران به خاطر خصلتهای نیکوی خود به پاداش می رسند؛
و چه بسا انسانی که بنایش بر مخالفت با هواهای نفسانی بوده و همین باعث
گردیده که ایمان بیاورد. همچنین در روایات داریم که جبرئیل امر خداوند
متعال را بر پیامبر اکرم(ص) نازل نمود که : اسیری را که در نزد خود داری به
خاطر سخاوتش مجازات نکن؛ یعنی خلق نیکوی سخاوت در وی به رهایی از(کیفر)
قتل در دنیا، و به نیل به بهشت در آخرت انجامید.
پس از این مقدمه - که صحت و درستی اش بر هر کسی که آن را فرا گرفته و به
کار بسته باشد آشکار است - باید دانست که اهل بیت(ع) در اخلاق دارای اصول و
ضوابطی هستند که رعایت آنها ما را یاری می دهد تا خصلتهای نیک را به راحتی
و آسانی بدست آوریم. نه با سختی و دشواری همانند رهنمودهای دانشمندان علم
اخلاق.
پیامبر گرامی(ص) در ناجیه شریعت، دین سهل و آسانی برای ما آورد، همانگونه
که خداوند متعال فرمود: «یُریدُ اللهُ بِکُم الیُسرَ وَ لا یُریدُ بِکُم
العُسرَ» و نیز فرمود: « ما جَعَلَ عَلَیکُم فی الدّین مِن حَرَجٍ»،
همانگونه نیز در طریقت راههای آسان را به روی ما گشود و راههای دشوار را بر
ما بست؛ پس مبادا شیطان با این بهانه که «اصلاح اخلاق امری است دشوار و
نیاز به پیکار با نفس و ریاضتهای طاقت فرسا دارد» تو را از بهره گیری از
علم اخلاق بی نصیب سازد.
اهمیت اخلاق در روایات اسلامی
این مساله در احادیثی که از شخص پیامبر اکرم(ص) و همچنین از سایر پیشوایان
معصوم رسیده است با اهمیت فوق العاده ای تعقیب شده، که به عنوان نمونه چند
حدیث پر معنای زیر را از نظر می گذرانیم:
۱- در حدیث معروفی از پیامبر اکرم(ص) می خوانیم:
«اِنّما بُعِثتُ لِاتَمِّمَ مَکارمَ الاَخلاقِ؛ من تنها برای تکمیل فضایل اخلاقی مبعوث شده ام.»
و در تعبیر دیگری:«اِنّما بعثتُ لِاُتَمّمَ حُسنَ الاخلاقِ» آمده است.
و در تغبیر دیگری: «بُعِثتُ بِمَکارِمِ الاخلاقِ وَ محاسِنِها» آمده است.
تعبیر به «انّما» که به اصطلاح برای حصر است نشان می دهد که تمام اهداف
بعثت پیامبر(ص) در همین امر یعنی تکامل اخلاقی انسانها خلاصه می شود.
۲- در حدیث دیگری از امیر مومنان علی(ع) میخوانیم که فرمود: «لَو کُنا
لانَرجُو جنّهً وَ لا نَخشی ناراً وَ لا ثَواباً وَ لا عِقاباً لَکانَ
یَنبَغی لَنا اَن نُطالِبَ بِمَکارِمِ الاخلاقِ فَاِنّها مِمّا تَدلُّ عَلی
سبیلِ النَّجاح؛ اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ، و
انتظار ثواب و عقابی نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم،
چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند.»
این حدیث بخوبی نشان میدهد که فضایل اخلاقی نه تنها سبب نجات در قیامت است
بلکه زندگی دنیا نیز بدون آن سامان نمی یابد !( در این باره در آینده به
خواست خدا بحثهای مشروح تری خواهیم داشت)
۳- در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) آمده است که فرمود: «جَعَلَ اللهُ
سُبحانَهُ مَکارِمَ الاَخلاقِ صِلَهً بَینَهُ و بین عِبادِهِ فَحَسَبُ
اَحَدِکُم اَن یَتَمَسک بخلُقٍ مُتَّصلٍ بِاللهِ؛ خداوند سیحان فضایل
اخلاقی را وسیله ارتباط میان خودش و بندگانش قرار داده، همین بس که هر یک
از شما دست به اخلاقی بزند که او را به خدا مربوط سازد.»
به تعبیر دیگر، خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربی نفوس انسانی و منبع تمام
فضایل است، و قرب و نزدیکی به خدا جز از طریق تخلق به اخلاق الهی امکان
پذیر نیست!
بنابراین، هر فضیلت اخلاقی رابطه ای میان انسان و خدا ایجاد می کند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزدیکتر می سازد.
زندگی پیشوایان دینی نیز سرتاسر بیانگر همین مساله است که آنها در همه جا
به فضایل اخلاقی دعوت می کردند، و خود الگوی زنده و اسوه حسنه ای در این
راه بودند و به خواست خدا در مباحث آینده در هر بحثی با نمونه های اخلاقی
آنها آشنا خواهیم شد؛ و همین بس که قرآن مجید به هنگام بیان مقام والای
پیامبر اسلام(ع) می فرماید: «وَ اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ: تو اخلاق
عظیم و برجسته ای داری!».
اهمیت اخلاق از منظر امام علی(ع):
خوش اخلاقی و خوشرویی با مردم
رمز است هر چه هست و حقیقت جز این نیست
ای نور چشم، این دو بود عین مردمی
یا راه خیر خلق، سپردن به حسن خلق
یا راه خیر خویش سپردن به خرمی
(محمدتقی بهار)
علامه محمد مهدی نرافی در جامع السعادات، در معنای خوش اخلاقی و حسن خلق می گوید:
حسن خلق به معنی وسیع آن این است که برخوردت با مردم نرم و سخنت پاکیزه
باشد و برادرت را با چهره گشاده ملاقات کنی؛ در مقابل سوء خلق است که عبارت
از ترش رویی، بد زبانی، آزار دیگران و امثال آن است. حسن خلق به معنی
محدود از نتیجه های بردباری، و سوء خلق از نتیجه های خشم و غضب است.
این تعریف، از این روایت امام جعفر صادق(ع) نشئت گرفته است که در تعریف حسن خلق فرمود:
تلین جانبک و تطیب کلامک و تلقی أخاکَ بِبشرٍ حَسن.
خوش اخلاقی آن است که با مردم، نرمخو باشی، کلامت پاکیزه باشد. و با برادر دینی خود، با گشاده رویی برخورد کنی.
خوش اخلاقی، سیمای باطنی انسان است که به زیبایی ها آراسته و به کمالات
پیوسته است. خوش اخلاقی، نشانه ایمان و تقوا، بلکه نشانه کمال ایمان است. و
موجب نفوذ در مردم، بخشش گناهان و خلود در بهشت است. گشاده رویی، پرچم خوش
اخلاقی و نشانه کرامت و بزرگواری است.
اهمیت خوش اخلاقی و گشاده رویی
به حسن خلق، توان کرد صید اهل نظر
به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را
اقوام روزگار به خلاق زنده اند
قومی که گشت فاقد اخلاق، مردنی است
(حافظ شیرازی)
حضرت علی(ع) خوش اخلاقی را هم چون اصل و حسبی می داند که از همه آن ها گرامی تر و با اصالت تر است:
أکرم الحسب حسن الخلق.
گرامی ترین حَسَب، خوش اخلاقی است.
در حکمتی دیگر، چنین می فرماید:
کفی ... و بحُسن الخُلق نَعیماً.
ادمی را ... خوش خلقی برای فزونی نعمتها کافی است.
و در جای دیگر می فرماید:
لا قرین کحُسن الخُلق.
همنشینی چون اخلاق خوش نیست.
در گلستان جهان چون غنچه های صبحدم
با درون پر ز خون، در حال لبخندیم ما
(فرخی یزدی)
از منظر علی(ع)، بندگان مومن خدا، در همه حال با چهره باز و بشاش با مردم
برخورد می کنند، زیرا همواره در پی خوشنود کردن مردم و بخشیدن روحیه نشاط
به جامعه هستند. در نتیجه، هر چه غم و اندوه است، در درون خویش قرار داده،
با سیمایی گشاده و خندان با همه برخورد می کنند، چنان که حضرت در حکمتی،
مومنان را چنین توصیف می نماید:
المومن بشرُهُ فی وجهه، و حُزنه فی قلبه.
شادی مومن در چهره او، و اندوه وی در دلش پنهان است.